هر چیزی در جهان دو بار خلق میشود. یکبار در ذهن و یکبار در واقعیت. نوآوری قبل از نمود پیدا کردن در ابزارهای ساخت بشر، در ذهن و باور بشر ریشه میکند برای ساختن اعتماد، رفع یک نیاز یا حل یک مسئله. ذهنیت نوآور داشتن از نوباوریست. بازنگری پیشفرضهای ذهنی و آموختههای قبلی، دریافتهای جدید، تحلیل و ساختن باورهایی نو که نوآوری را در ذهن بسازد و ماندگار کند.
در رویداد پنجم نگرش در انرژی دانا که در تاریخ ۱۶ آذر ۱۴۰۴ با عنوان «از نوآوری تا نوباوری: این روندِ پیوسته…» برگزار شد، میزبان دو مهمان با چنین ذهنیتی بودیم؛ علی جهانی، مدیرعامل پلتفرم معاملات رمزارز بیتپین، راوی روند نوآوری در معاملات انسانی بود. از مبادله کالابهکالا تا خلق سکه و پول کاغذی تا آنجا که امروز شاهد پول دیجیتالیم؛ و حسنعلی ضاد، همبنیانگذار آژانس خلاق کرگدن و مشاور استراتژی ارتباطات و برند، که راوی قصه نوآوری در خلاقیت و همچنین تاثیر فرهنگ و باورهای ریشهای در فرهنگ بر نوآوری بود.
در این رویداد نگرش، در ادامه روند محتوایی نگرشهای پیشین، جایی که -متفقالقول- روند پیشرفت گونهای به اسم انسان هوشمند را در گرو ساخت ابزار دیدیم و بهقول دکتر وحدتینسب پیروزِ همیشه تاریخ فناوری بوده است، به این پرسشها پاسخ دادیم که در این روند ابزار محور، نوآوری چه نقشی دارد؟ آیا نوآوری صرفا در ابزار است یا در باور و نیاز؟ ارتباطات انسانی نوآوری میسازد یا یک ذهن خلاق- بهتنهایی؟ و آیا تمامی اینها -در انتها- به باوری نو تبدیل میشوند؟
علی جهانی در تعریف نوآوری، داستان پول را بازگو کرد؛ جایی که اعتماد به معتمدین در جغرافیاهای مختلف برای معاملات بین انسانها خدشهدار شد و منجر به شکلگیری قدرت مرکزی و بعدتر بانکهای مرکزی و پشتوانههایی برای داراییها. و امروز نوآوری و تکنولوژیای به اسم بلاکچین، با وجود تمرکززدایی قدرت و حاکمیت، برای معاملات انسانی اعتمادساز شده است.
حسنعلی ضاد در ادامه، گزاره اعتماد در روابط انسانی را بهعنوان نیروی محرک نوآوری تبیین کرد؛ آنجا که عدم اعتماد میتواند ما را بهسمت خلاقیت در نوآوری ببرد تا مسائل جاری در خلا اعتماد، با نوآوری حل شوند و توسعه یابند. این مسیر، به باورهای حاکم بر اجتماعات انسانی نیز ارتباطی نزدیک دارد؛ این نوآوریها و ارزش افزوده آنها، مسئلهای را حل میکند و این روند پیوسته، به نسلهای بعدی انسان سرایت میکند.
در ادامه، نوآوری در سازمان مطرح شد. به اعتقاد علی جهانی، نوآوری زمانی در سازمان جاری و ساری میشود که، تبدیل به ارزش سازمان شده باشد. همچنین این ارزش در قالب نوآوری، مستلزم هزینه برای سازمان است. اما سازمانها برای ارزشهای خودشان هزینه میکنند. از همین رو، اگر نوآوری ارزش یک سازمان نباشد، برای آن هزینه نمیشود و این چرخه در سازمان ناقص باقی میماند.
در پاسخ به این پرسش که چه چیزی، رانه و محرک انسان برای نوآوریست، احساس نیاز در انسان و عدم رضایت از وضعیت فعلی و روحیه قدرتطلبی با معنی پیشرفت و ذهنیت رشد، برشمرده شدند؛ عواملی که میتوانند از محرکهای اصلی انسان برای حرکت بهسمت نوآوری باشند. ذهنیتی که در مدیران یک سازمان نیز میتواند سازمان را بهسوی نوآوری و اتفاقهای جدید رهنمون شود.
این محرکها، آغشته به باورها و فرهنگهای جاری، با گونهای متفاوت و یگانه از خلاقیت، رنگ نوآوری و نوباوری میگیرند. با این نگاه، حسنعلی ضاد با اشاره به ضربالمثلهای ایرانی و فرهنگ ایرانی هم ذهنیت نوآوری را مطرح کرد و هم از ذهنیت مقاوم در مقابل نوآوری شاهد مثال آورد. وقتی گفته میشود آزموده را آزمودن خطاست، یا سری که درد نمیکند را دستمال نمیبندند یا سر پیری و معرکهگیری، ما باور و ذهنیتی در تضاد با نوآوری، خلاقیت و رشد را شاهدیم. در مقابل وقتی میگوییم نابرده رنج، گنج میسر نمیشود یا روز از نو روزی از نو یا راهی پیدا کن یا راهی بساز، ما با ذهنیت و باوری با افق نوآوری و تغییر و رشد روبهروییم.
زمانی همه این گزارهها منجر به نوآوری میشوند که این نوع ذهنیت، از دل یک نیاز و برای حل یک مسئله بیرون بیاید؛ وقتی برای تغییر از یک وضعیت نامطلوب به یک وضعیت بهتر مثل ساختن فضای اعتماد در فضای بیاعتمادی در حرکتیم؛ در چنین وضعیتی ما میتوانیم شاهد نوآوری باشیم، چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی و سازمانی.
در پایان پرسش و پاسخ بین مشارکتکنندگان و مهمانهای رویداد برقرار شد تا نگرشِ جاری این نگرش، نزدیکترین معنای مشترک بین صحبتهای مهمانها و برداشتهای مخاطبان باشد. و این بیت شاهکار از مولانا جمعبندی نگرش پنجم شد: «دوست دارد یار این آشفتگی، کوشش بیهوده به از خفتگی»




ما به سوالات شما پاسخ میدهیم