در سه دههی اخیر، كشورها در سیاست خارجی خود با بهرهگیری از ظرفیتهای اقتصادی در چارچوب دیپلماسی انرژی «راهبرد توسعهی اقتصادی و تأمین منافع و امنیت ملی» را در پیش گرفتهاند، اما برخی تعللها و جهتگیریهای اشتباه اقتصادی در سیاست خارجی، سبب شده است ارتباط قدرتمندی بین بخش انرژی و سیاست خارجی کشورمان سامان نگیرد.
در طول سه دههی گذشته، ما میتوانستیم انباشت سرمایهای مناسب از محل فروش نفت و گاز و فرآوردههای وابسته بهدست آوریم و آن را در بخشهای تولید صنعتی و کشاورزی سرمایهگذاری کنیم، اما بهدلایل متعدد در این امر موفق نبودیم و اکنون مدتزمان زیادی تا ظهور انرژیهای نوین نداریم. تا سال 2050، حجم مصرف سوختهای فسیلی کاهش چشمگیری مییابد. این بهاینمعنی است که بسیاری از کشورهای صاحب نفت باید به فکر منابع درآمد جدید باشند.
دیپلماسی در سیاست خارجی كشورها موضوعی و حرفهایتر شده است. تحت تأثیر نظام اقتصادی ـ سیاسی جهانی، حوزهی اقتصاد نیز بیش از گذشته اهمیت یافته است. تبادلات بازرگانی و نحوهی انباشت سرمایه و حجم تولید صنعتی مبتنیبر دانش و نه منابع طبیعی از موضوعاتی هستند که هم در اقتصاد داخلی و هم سیاست جهانی کشورها از ابزار قدرت شمرده میشوند.
بدون تردید، حوزهی انرژی جایگاه بیمانندی در امنیت ملی و راهبرد منطقهای و مناسبات بینالمللی دارد. استفاده و بهکارگیری این حوزه در سیاست خارجی همان مسئلهی دیپلماسی انرژی است که در سالهای اخیر نهتنها بهعنوان یک رشتهی دانشگاهی، بلکه بهعنوان یک راهبرد ملی مطرح میشود. دیپلماتهای کشورهای صاحب نفت یا کشورهایی که فاقد آن هستند، اما اقتصاد بزرگی دارند، مؤظفند فنون و مباحث دیپلماسی انرژی را فرا گیرند.
در یک دههی اخیر تحت تأثیر جنبشهای اجتماعی و زیستمحیطی و خطرات بهداشتی، انرژی مبحث اصلی و پیچیدهی کشورهای توسعهیافته و بانکها و مؤسسات مالی جهان بوده است. برخی از صندوقها و مؤسسات مالی از سرمایهگذاری در صنعت سوخت فسیلی امتناع میکنند. آنها بهدنبال راهحلهای جدید برای یافتن انرژیهای نوین و کاهش استفاده از سوختهای فسیلی هستند. یک تعارض ماهوی بین صاحبان نفت و شرکتهای پیشرو در انرژیهای نوین دیده میشود و عقربهی ساعت به نفع انرژیهای نوین در حال چرخش است.
مصرف سوختهای غیرفسیلی رو به افزایش است، بااینحال هنوز هم سوختهای فسیلی بیشترین سهم بازار انرژی را به خود اختصاص دادهاند. پیشبینی میشود در دو دههی آینده سهم سوختهای غیرفسیلی پیشرفت چشمگیری داشته باشد. از عوامل مهم در کاهش مصرف سوختهای فسیلی، کاهش سرمایهگذاریهای صندوقها، بانکها و مؤسسات مالی در صنعت نفت و گاز است. بخش قابل توجهی از مؤسسات مالی تمایل خود را به سرمایهگذاری بر انرژیهای نو نشان دادهاند.1
عربستان با دنبال کردن نگاه بلندمدتتر، تلاش میکند رانت نفتی را در بنگاههای مهم اقتصادی دنیا سرمایهگذاری کند. طرح «سرمایهگذاری برای امنیت» راهبرد کنونی عربستان است. بهاینمعنی که بهکمک سرمایهگذاری منافع خود را با منافع کشورهای دیگر گره میزند. بخشهای کشاورزی، حملونقل، فولاد و پتروشیمی اهداف اولیه برای سرمایهگذاری در خارج از سرزمین عربستان بهشمار میآیند. علاوهبراین، دولتمردان این کشور تلاش دارند پیوندی بین مقصد سرمایهگذاریها با سرزمین اصلی برقرار کنند. بهاینترتیب، از این پیوند ظرفیتهای جدیدی در سیاست خارجی و ضریب نفوذ در سرزمینهای دور بهدست میآورد که در چارچوب تعمیق امنیت ملی قابلتعریف است. ازسویدیگر، اقدامات عربستان حاکی از آن است که این کشور با سرمایهگذاریهای هنگفت روی منابع غیر از نفت و گاز، روی انرژی پاک حساب کرده است.2 با وجود این، فوران برخی اختلافات قدیمی قدرت منطقهای عربستان را کاهش میدهد. ازجمله آنها قطر است. عربستان و قطر داراى اختلافات سیاسى و مرزى دیرینه هستند. این اختلافات در صحنهی انرژی خود را نشان میدهند.
اوپک گازی از خلاقیتهای ایران بود که با محوریت ایران، روسیه و قطر سامان گرفت. علاوهبرآن، از دیگر سیاستهای ایران در دیپلماسی انرژی همانا طرح انتقال گاز به هند و پاکستان بود که بهدلیل فشار آمریکا عقیم ماند. روسیه و قطر اما از صادرات گاز برای ایجاد فرصتهای تعامل بینالمللی و حداکثرسازی منافغ ژئوپلتیک و ژئواکونومیک و کاهش تهدیدات بینالمللی استفاده میکنند.3
قطر در حوزهی انرژی بهمثابه تکیهگاهی در کمک به اروپا برای کاهش وابستگی گازی به روسیه است. هرچند قطر و روسیه بازار هدفهای مختلف دارند و در اوپک گازی بر سر یک میز مسائلشان را بررسی میکنند، اما اروپا گاه محل اختلاف و گاه محل ائتلاف میشود. قطر با بهرهگیری از صادرات گازی، خود را اقتصاد سیاسی نظام بینالملل بازتعریف کرده و درآمد ناشی از صادرات گاز را در تصویرسازی بینالمللی، اثرگذاری رسانهای، کنترل گروههای ستیزهجو و رونق گردشگری هزینه میکند، کشوری کوچک در حاشیهی خلیجفارس که توانست در پانزده سال گذشته نقش جدیدی برای خود خلق کند.
این واقعیت ملموس که دیپلماسی انرژی میتواند در تحقق و پیشبرد اهداف منطقهای و جهانی ایران کارساز باشد را باید بهمثابه آموزهای تاریخی تلقی کرد. این آموزهی تاریخی بهطور شفاف به ما میگوید زمان در حال سپری شدن است و با ورود انرژیهای نو زمان چندانی وجود ندارد و باید با گسترش اتحاد و ائتلافها با واحدهای سیاسی و اقتصادی جهانی در تولید و انباشت ثروت کوشش کنیم. بخشی از انباشت ثروت از محل فروش نفتخام و گاز طبیعی بهدست میآید که باید برای نسلهای آینده ذخیره و سرمایهگذاری شود. سرمایهگذاری از محل فروش نفت برای ارتقای فناوری و تقویت شرکتهای دانشبنیان و توسعهی زیرساختها میتواند درصد قابلتوجهی از بحرانهای آینده را از پیش رو بردارد. بحران خشکسالی، بحران تولید کشاورزی، بحران مهاجرت نخبگان، بحران گردشگری و بحران بیکاری ازجمله چالشهایی هستند که نمیتوانند از محل مالیاتهای مستقیم و غیرمستقیم مرتفع شوند. دیپلماسی انرژی ابزاری برای افزایش دستاوردها از نظام اقتصاد سیاسی جهانی محسوب میشود، اما غالباً نگاه اقتصادی در خطمشی خارجی ایران کمرنگتر از ملاحظات سیاسی است.6
منابع
- اکبر صادقی، فصلنامهی مطالعات روابط بینالملل، سال یازدهم، شماره 43.
- نگاه کنید به: خبرگزاری ایلنا (news)، 20 بهمن 1400.
- نگاه کنید به: سهراب شهابی، فصلنامهی آسیای مرکزی و قفقاز، شماره 81، بهار 1392.
- خبرگزاری یورو نیوز (com)، 29/09/2017.
- خبرگزاری آسوشیتد پرس (com)، 04/02/2022.
- نگاه کنید به: حسین پوراحمدی، دانش سیاسی، سال پنجم، شماره اول، بهار و تابستان 1388.
- سالنامهی انرژی بیپی 2021
ما به سوالات شما پاسخ می دهیم